حقوق خصوصی
مرتضی ترابی؛ ایرج بابایی؛ عباس طوسی
چکیده
حقوق بنیادین بشری بهطور سنتی در حقوق عمومی بحث شده و در روابط دولت ـ شهروند (رابطۀ عمودی) قابلاعمال است. با وجود این اِعمال آن در روابط میان شهروندان (رابطۀ افقی) غیرقابلانکار است. در این مقاله ضمن بیان شیوه و مبانی اعمال حقوق بنیادین در روابط قراردادی بین افراد از طریق نظریۀ اقدام دولت، اساسیسازی و نظم عمومی، خواهیم دید اصل کرامت ...
بیشتر
حقوق بنیادین بشری بهطور سنتی در حقوق عمومی بحث شده و در روابط دولت ـ شهروند (رابطۀ عمودی) قابلاعمال است. با وجود این اِعمال آن در روابط میان شهروندان (رابطۀ افقی) غیرقابلانکار است. در این مقاله ضمن بیان شیوه و مبانی اعمال حقوق بنیادین در روابط قراردادی بین افراد از طریق نظریۀ اقدام دولت، اساسیسازی و نظم عمومی، خواهیم دید اصل کرامت اجتماعی انسان سرمنشأ حقهایی منجمله آزادی تحصیل، اعتصاب، دسترسی به اطلاعات، آزادی اشتغال و آزادی مذهب بوده که لازمۀ زندگی اجتماعی در یک جامعۀ دموکراتیک است. سؤال اصلی این است که کرامت اجتماعی بهعنوان یک اصل در حقوق قراردادی چگونه محترم و رعایت میشود و در صورت نقض، ضمانتاجرای آن بر وضعیت عمل حقوقی چیست؟ در پاسخ به این پرسش با روش تحلیلی و ابزار کتابخانهای و ضمن تحلیل آرای مختلف از محاکم برخی نظامهای حقوقی کشورهای اروپایی، میتوان گفت در حقوق ایران حقهای برآمده از اصل موصوف حقهای کلی مدنی هستند که با قرارداد ولو بهطور جزئی هم قابلاسقاط نمیباشند و ضمانتاجرای نقض حقوق مذکور بطلان تمام یا قسمتی از عمل حقوقی خواهد بود.
حقوق خصوصی
حسن بادینی؛ مجتبی بانشی
چکیده
در حال حاضر پیوند عضو یکی از روشهای مهم درمان بیماریها است؛ مطابق اعتقادات اولیۀ بشر، بدن تنها یک مجموعۀ محترم و دارای ماهیتی رمزآلود است؛ اما همراه با پیشرفتهای علمی، انسان اهمیت بدن و اعضای آن را بهمنظور استفاده در طرحهای تحقیقی و عملیاتهای پزشکی دریافت؛ ازاینرو شناسایی رابطۀ انسان با بدن خویش تبدیل به یک مسألۀ مهم ...
بیشتر
در حال حاضر پیوند عضو یکی از روشهای مهم درمان بیماریها است؛ مطابق اعتقادات اولیۀ بشر، بدن تنها یک مجموعۀ محترم و دارای ماهیتی رمزآلود است؛ اما همراه با پیشرفتهای علمی، انسان اهمیت بدن و اعضای آن را بهمنظور استفاده در طرحهای تحقیقی و عملیاتهای پزشکی دریافت؛ ازاینرو شناسایی رابطۀ انسان با بدن خویش تبدیل به یک مسألۀ مهم گردید؛ شناسایی حق تصرف برای انسان در بدن خویش بهمنظور جلوگیری از هدررفت اعضای بدن، انگیزۀ عمدۀ نظریهپردازان در حوزۀ مطالعات راجع به رابطۀ انسان با بدن خویش است؛ اما بحث راجع به مالکیت انسان نسبت به بدن خویش همیشه با چالشهای اخلاقی، مذهبی و فرهنگی همراه بوده است؛ از این رهگذر نظریاتی مانند نظریۀ کار در حقوق غربی مطرح شده است؛ در پژوهش حاضر نظریۀ بدن برای بدن با هدف رفع ایرادات و جبران کمبودهای نظریۀ کار برای نخستین بار ارائه میگردد؛ مطابق نظریۀ بدن برای بدن، استفاده از بدن انسان جزئی ضروری برای تحقیقات در حوزۀ سلامت است و این ضرورت امری کاملاً جدید است و نبود سابقۀ تاریخی حاکی از تصرف انسان در بدن خویش، نمیتواند نافی چنین حقی در زمان حاضر باشد؛ چراکه مبنای معرفت بشر نسل به نسل تغییر میکند؛ بنابرابن عقل بیزمان وجود ندارد و آنچه دیروز ضرورتی نداشته است، میتواند امروز ضروری باشد. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع، کیفی و از لحاظ نحوۀ گردآوری دادهها کتابخانهای و مبتنی بر مطالعۀ منابع برخط است.روش تحقیق: این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع، کیفی و از لحاظ نحوه گردآوری دادهها کتابخانهای و مبتنی بر مطالعه منابع برخط است.
حقوق جزا و جرم شناسی
نسرین مهرا؛ غلامرضا قلی پور
چکیده
در الگوی دادرسی کرامتمدار، شخص مظنون یا متهم، از حقهای بنیادینی بهرهمند است که به صرف دستگیری، اتهام و بازداشت از آنها محروم نمیشود. یکی از این حقها، «حق بهرهمندی از لباس شخصی، متعارف و انتخابی» است؛ بهگونهای که هیچ مقام یا مرجعی نمیتواند این حق را سلب یا او را ملزم به پوشیدن «لباس مجرمانه» کند؛ زیرا، متهم ...
بیشتر
در الگوی دادرسی کرامتمدار، شخص مظنون یا متهم، از حقهای بنیادینی بهرهمند است که به صرف دستگیری، اتهام و بازداشت از آنها محروم نمیشود. یکی از این حقها، «حق بهرهمندی از لباس شخصی، متعارف و انتخابی» است؛ بهگونهای که هیچ مقام یا مرجعی نمیتواند این حق را سلب یا او را ملزم به پوشیدن «لباس مجرمانه» کند؛ زیرا، متهم در پناه فرض بیگناهی است و لباس او نیز باید «لباس بیگناهی» باشد؛ آیین رفتار با متهم، باید «برائتمحور» باشد نه «مجرمیتمحور». وانگهی، لباس متهم، تأثیر مهمی در کیفیت دفاع، تصمیم مرجع قضایی و داوری عموم دارد. این در حالی است که در رویۀ کنونی نظام عدالت کیفری ایران، متهمین بازداشتشده مجبور به پوشیدن لباس مجرمانه میشوند؛ اقدامی که آنان و بستگانشان را آماج برچسبهای منفی میسازد. در پاسخ به اینکه مستند حقوقی رویۀ کنونی چیست، پژوهش حاضر به این نتیجه رسیده است که این رویه، نهتنها با قوانین داخلی و استانداردهای جهانی دادرسی کیفری همخوانی ندارد بلکه با اصول راهبردی دادرسی کیفری، بهویژه کرامت انسانی، فرض بیگناهی، قانونمندی آیینی، برابری سلاحها، بیطرفی و پاسداری از حقهای شهروندی نیز در تعارض است. ازاینرو، ضروری است که رویۀ کنونی با استانداردهای جهانی و اصول راهبردی هماهنگ شود.
محمد جعفر حبیب زاده؛ ولیاله صادقی
چکیده
برای تضمین عادلانه و منصفانه بودن دادرسی نسبت به انسانی که به اتهام ارتکاب جرم به چرخۀ قضایی واردشده، حقوق دفاعی خاصی مورد شناسایی قرار گرفته است که میتوان آنها را حقوق دادرسانه بشر نامید. از جملۀ این حقوق، حق بیپاسخی یا حق سکوت متهم در برابر پرسشگری مقام ذیصلاح است. در رابطه با حدود و ثغور اِعمال این حق، دغدغههایی مطرح ...
بیشتر
برای تضمین عادلانه و منصفانه بودن دادرسی نسبت به انسانی که به اتهام ارتکاب جرم به چرخۀ قضایی واردشده، حقوق دفاعی خاصی مورد شناسایی قرار گرفته است که میتوان آنها را حقوق دادرسانه بشر نامید. از جملۀ این حقوق، حق بیپاسخی یا حق سکوت متهم در برابر پرسشگری مقام ذیصلاح است. در رابطه با حدود و ثغور اِعمال این حق، دغدغههایی مطرح بوده و پذیرش مطلق آن مورد انتقاد برخی قرار گرفته است که بازتاب این نگرانیها را میتوان در قوانین آیین دادرسی کیفری 1378 و 1392 نیز مشاهده نمود. در مقالۀ حاضر، ضمن تبیین مفاهیم، گونهها و واکاوی کرامتمدارِ مبانی اعتباربخش این حق، خطمشیِ پایان هوشمندانۀ سکوت، بهمنظور پایانبخشیِ هوشمند و مدیریتشده بیپاسخی متهم از طریق راهبردهایی برمبنای توجیه سکوت، ادلّه پرونده، سابقه متهم، بزهدیده و تشویق ارائه شده است.
علی قربانی؛ جعفر موحدی
چکیده
بسـیاری از اصـطلاحات حقوق اروپایی و فقه اسلامی دارای اشتراک در الفاظ اند؛ بهگونهای تصور میشود تفاوتی در ماهیت آنها وجود ندارد، اما با بررسی دقیق این اصطلاحات و ماهیت آنها میتوان گفت هر یک از این اصطلاحات که مقتبس از مبانی خویش میباشد، دارای مفهومی متفاوت از اصطلاح به ظاهر مشابه است. از این جمله، «اصل برائت» در فقه ...
بیشتر
بسـیاری از اصـطلاحات حقوق اروپایی و فقه اسلامی دارای اشتراک در الفاظ اند؛ بهگونهای تصور میشود تفاوتی در ماهیت آنها وجود ندارد، اما با بررسی دقیق این اصطلاحات و ماهیت آنها میتوان گفت هر یک از این اصطلاحات که مقتبس از مبانی خویش میباشد، دارای مفهومی متفاوت از اصطلاح به ظاهر مشابه است. از این جمله، «اصل برائت» در فقه اسلامی است که از مبانی خدامحورانه تأثیر پذیرفته است و مشترک لفظی آن در حقوق اروپایی، «فرض بیگناهی» میباشد که متأثر از مبانی فردمحورانه است. هر یک از این دو اصطلاح، قلمرو و کارکردهای متفاوتی دارند؛ این نوشتار تفاوت این دو اصطلاح را در موضوعات افراد مورد تکلیف، افراد در برگیرنده، نوع شکیات، قلمرو حق و امتیاز، مرجع وضع تکلیف و نتایج حاصله بررسی مینماید